یک شوخی قدیمی در مورد فردی میخواره هست که در زیر چراغ خیابان به دنبال کلیدهای خود میگردد. رهگذری برای کمک به او میایستد. بعد از مدتی جستجوی بیفایده از فرد مست میپرسد که آیا اینجا همانجایی است که کلید خود را گم کردهای یا نه؟ او در پاسخ میگوید «نه، ولی جاهای دیگر تاریک است.»مواجههی انسان هم با کارهای خطیر، که نوشتن در مورد فساد یکی از آنها است، این گونه است. مهمترین آنها درباره فساد نیست. میدانیم که این یک مشکل است، میدانیم که این مسئلهای جدی است، شواهد و مدارک را فقط از مجرای چند کشوری که مایل و قادر هستند به تعقیب جنایت بپردازند میتوان به دست آورد. تاریکی همه جا را فراگرفته است: ما دنیایی از شواهد را از دست میدهیم که کاملاً مبهم هستند.جیمز ولفنسون، که بعداً رئیس بانک جهانی شد، در یک سخنرانی در سال ۱۹۹۶، فساد را به سرطان تشبیه کرد. وی گفت:«فساد باعث میشود منابع مالی به جای فقرا به سمت ثروتمندان سوق داده شود، هزینههای کسب و کارهای فعال را افزایش داده و مانع سرمایهگذاری خارجی میشود.» دنیای جدیدی بعد از جنگ سرد شکل گرفته بود و حال که دیگر نادیده گرفتن حکومت دزدسالارانه برای حفظ مصالح ژئوپولیتیکی قابل قبول نبود، وی میخواست پیشگام حرکتی برای مسئولیتپذیری شرکتها و سلامت اقتصادی باشد. دو سال بعد همتای ولفنسون در صندوق بینالمللی پول مایکل کمدسوس که یک اقتصاد دان بود آماری در این رابطه ارائه داد: وی تخمین زد که بین دو تا پنج درصد جریان بینالمللی پول سرمنشأ مجرمانه دارد. واضح است که هر چیزی که با این مقدار پول در ارتباط باشد و چنین خسارتی را به این تعداد انسان وارد کند باید در اولویت سیاستهای عمومی بوده و مورد بررسی دقیق قرار گیرد. افراد فعال در این حوزه، مقامات رسمی و روزنامهنگاران باید دادههایی در مورد وسعت، چگونگی و علل این مشکل داشته باشند تا بتوانند به بهترین وجه با آن مقابله کنند. و هنوز علیرغم تلاشهای ولفنسون، کمدسوس و دیگران برای به صدا درآوردن زنگ هشدار، چنین شفافیتی بوجود نیامده است. در طول دو دههی گذشته، اقدامات قانونی که اکثراً توسط قوانین ضد رشوهخواری ایالات متحده و بریتانیا و گزارشهای سازمانهای غیردولتی مانند سازمان شاهد جهانی و شفافیت بینا...
برای ادامهی مطالعهی این مقاله باید وارد شوید.
هزینهی این مقاله 2,000 تومان است که بعد از ورود میتوانید پرداخت نمایید.